سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اگر...

اگر نمى توانی به کسی امید دهى لااقل ناامیدش نکن

اگر نفوذ و قدرت کلام ندارى لااقل شنونده خوبى باش

اگر کسى در شرایط بد روحی به سر مى برد به جاى ذکر مصیبت و ناله و فغان سعى کن با ایجاد انگیزه و ایده و افکار متفاوت حال و هواى تازه اى بوجود بیاورى

اگر اشتباهى مرتکب شدى با شهامت بپذیر و عذرخواهى کن. این کار نه تنها موجب سرافکندگى نمى شود بلکه سدافدازى و بزرگ منشى در پى دارد.

اگر عذرخواهى تو در مقابل خطایى پذیرفته نشد بدان زخمی که ایجاد کردى عمیق بوده است پس به حساب کینه اى بودن طرفت نگذار و تمام سعى خود را براى جلب رضایتش بکن.

اگر از کسى اشتباهى سر زد اما معذرت خواهى کرد سخت نگیر و ببخش. به این ترتیب خودت نیز سبک و ارام مى شوى

اگر کارت پیش نمى رود به اندازه توان گره از کار کسى باز کن.

اگر خواستى در حق خودت و دیگران دعایى کنى از پروردگار صبر بخواه را که خداوند با صابران است!

اگر خواستى کسى را متهم به کارى کنى که از آن مطمئن نیستی، به شرمندگی ای که در صورت اثبات خلاف آن حاصل می شود، فکر کن!

آغاز عشق

از شوفاژخانه; جایی که

بچه گربه ها به دنیا می آیند.

از حفره های درون دیوار; جایی که گنجشک ها به هم مهر

 می ورزند.

از قلب من; جایی که تو در آ« همه چیزی،

سال هاست که عشق آغاز شده است!!!


اجابت

خدای مهربانم

صمیمانه که با تو سخن می گویم

خطی بر آن می کشند.

سکوت می کنم.

ناگفته هایم را اجابت کنید لطفا!

از گفته هایم پشیمانم!


آرامش

اگر در جستجوی آرامش به این جا رسیده ای،‏وقت آن است که بدانی...

هیچ جمله ای در هیچ کتاب دنیا تو را آرام نخواهد کرد!!!

آرامش را در جایی جز وجود خودت نخواهی یافت، دوست من.

باور کن!


اگه یه روز...

کسی که اندوه و گرفتاری مومنی را برطرف کند خداوند اندوه و گرفتاری های دنیا و آخرت را از او برطرف می کند.

 ((ام حسین ع))

 

 

 

اگه یه روز یه نفر ازت انتقاد کرد بدون که اون فرد منظورش فقط اون یه مورد خاص بوده نه کل شخصیت و هویت فردی تو. پس انتقادپذیر باش و در موردش فکر کن.

اگه یه روز یه نفر بهت گفت دوستت داره بدون که اون لحظه با بیشترین احساسش دوستت داشته و این جمله هیچ تضمینی نیست که تا آخر دنیا هم همون حس رو داشته باشه.

اگه یه روز حس کردی که رو قله ها هستی و بهترین تصمیم رو گرفتی و بهترین ها رو انتخاب کردی به خودت یادآوری کن که در آدم ها، هیچ چیز پایدار نیست و ممکنه که یه روزی از دستش بدی و با این طرز فکر اگه از دستش بدی زیاد بی تابی نمی کنی.

اگه یه روز با خودت خلوت کردی و با مرور اشتباهاتت از دست خودت عصبانی شدی. به جای اینکه خودت یا دیگران رو سرزنش کنی، سعی کن که در آینده با درس گرفتن از اشتباهات گذشته، بهتر از قبل باشی.

اگه یه روز با یه نفر قهر کردی و تو دلت کینه اش رو نگه داشتی بدون که داری روح کودکی ات رو می کشی و اون وقت می شی یه آدم بزرک بدون گذشته!

  اگه یه روز احساست رو با کسی قسمت کردی و اون از تو نپذیرفت بدون که اشکال از هیچ کدوم تون نیست و فقط دلیلش اینه که هم بازی های خوبی برای هم نبودین، به همین سادگی.

گاهی وقت ها خودت رو ببر پارک و بی بهونه بالا وپایین بپر، توپ بازی کن، هیچ اتفاقی رو اون قدر جدی نگیر که به روحت آسیب بزنه.

اگه بخواهی زندگی رو مثل یه بازی نگاه کنی، یه بازی که مثل دوران کودکی، برد و باخت مهم نبود فقط دوستی های بین مون مهم نبود روزهای قشنگ تری رو تجربه می کنی.


ترجمه نظم نهج البلاغه

 
به نام خدایی که بر بندگان

                                         ببخشایدوبس بود مهربان

الهی به بخشایش عام تو

                                        که تابد زهر چیز زانعام تو

به نیروی قهارت ای کردگار

                                        کز آن گشت هر چیز زیکباره خوار

توان تو پیروز بر آنچه هست

                                        همه چیز با عزتت خوار و پست...

مرا باشد امید احسان تو

                                        عظیم و منیع است سلطان تو....


آزادگی

انسان می تواند

 بی آنکه انسان بزرگی باشد، انسانی آزاده باشد.

اما هیچ انسانی نمی تواند

 بی آنکه آزاده باشد

انسان بزرگی باشد.


از خدا جز خدا نباید خواست

روز قسمت بود.

خدا هستی را قسمت می کرد

خدا گفت:

چیزی از من بخواهید...هر چه باشد شما را خواهم داد...سهمتان را از هستی خواهم داد...زیرا خدا بسیار بخشنده است

وهر که آمد چیزی خواست..یکی بالی برای پریدن..ودیگری پایی برای دویدن..یکی جثه ای بزرگ خواست..وآن یکی چشمانی تیز..یکی دریا را انتخاب کرد و یکی آسمان را.

در این میان کرم کوچکی جلو آمد و به خدا گفت:

من چیز زیادی از این هستی نمی خواهم. نه چشمانی تیز و نه جثه ای بزرگ.نه بالی و نه پایی. نه آسمان و نه دریا.

تنها کمی از خودت .تنها کمی از خودت رو به من بده.

وخدا کمی نور به او داد.

نام او کرم شب تاب شد.

خدا گفت:

آنکه با خود نوری دارد بزرگ است.حتی اگر به قدر ذره ای باشد.تو حالا همان خورشیدی که گاهی زیر برگی کوچک پنهان می شوی.

وروبه دیگران گفت:کاش می دانستیداین کرم کوچک بهترین را خواست زیرا

ازخدا جز خدا نباید خواست.

هزاران سال است که او می تابد.روی دامن هستی می تابد.وقتی ستاره ای نیست چراغ کرم شب تاب روشن است و کسی نمی داند این همان چراغی است که روزی خدا آن را به کرم کوچک بخشیده است.

 



5 دقیقه مهلت

پنج دقیقه مهلت

برای عاشق شدن

پنج  دقیقه مهلت

 برای تصمیم گرفتن

پنج دقیقه مهلت

 که می تواند طعم زندگی تو را دگرگون کند

پنج  دقیقه مهلت

برای اینکه بگویی آری

یا بگویی نه...

پنج دقیقه بیشتر نیست

زود باش دنیا را معطل نکن!

چیزی بگو!...

تا جهانی دوباره از نو به دنیا بیاید!


25 دقیقه مهلت

25 دقیقه مهلت برای اینکه دوستت بدارم

25 دقیقه مهلت برای اینکه دوستم بداری

25 دقیقه مهلت برای عشق زمان کوتاهی است...

با این همه من 25 دقیقه از عمرم را کنار می گذارم،

تا به تو فکر کنم تو هم اگر فرصت داری 25 دقیقه فقط 25 دقیقه به من فکر کن!...

بیا 25 دقیقه از عمرمان را برای همدیگر پس انداز کنیم...